افزون بر اين سبكها و به ويژه سبك چهارم كه نسبتاً جديد و مستلزم مهارت است و دو سبك ديگر به نامهاي سبك بازگشت به گذشته (نقطه مقابل سبك تاريخي) و سبك تشريحي (تشريح قسمت به قسمت خبر) هم مطرح هستند كه عملاً هر روزنامه نگاري درطول زندگي حرفه اي خود، خواسته و ناخواسته، به سوي آنها كشيده مي شود و شخصاً آنها را تجربه مي كند. اما بايد خاطرنشان ساخت كه استخوان بندي كلي سبكها را همان چهار سبك نخست تشكيل مي دهند.
پيش از پرداختن به بررسي اين سبكها ذكر اين نكته به صراحت ضروري است كه اگر كسب خبر كاري دشوار و توانفرساست، تنظيم خبر و ريختن آن در داخل يك سبك، كاري بس دشوارتر است.
دشواري اين امر هنگامي بيشتر معلوم مي شود كه شخص قصد داشته باشد به يک روزنامه نگار پرقدرت تبديل شود. در واقع نكته اين است كه شما صرفاً براي رفع تكيلف خبر نمي نويسيد، بلكه بايد خبر را براي خوانده شدن – و نه فقط چاپ شدن – بنويسيد و خواننده، خبر شما را نمي خواند، مگر آنكه توجه او به خبر جلب شده باشد و اين جلب توجه ميسر نخواهد شد مگر آنكه لباس خبر – با هما ن سبك ارائه خبر- چشم نواز و فاخر باشد.
«خبر محض» و «هنجار طبيعي»
حتي يك خبر محض (Straight news) يا خبر صرفاً خبر كه به آن خبر معمولي و خبر مستقيم و بدون تفسير هم مي گويند و همچنين سخت خبر (Hard news) هم خوانده مي شود. نمي تواند فاقد ساخت مناسب باشد. البته بديهي است كه خبر محض (يا همان خبر معمولي) اصلاً به معني خبر بي اهميت نيست. در ادبيات روزنامه نگاري براي خبر محض تعريف علمي مشخصي وجود دارد:
«خبر محض»، گزارشي است كه حول يك رويداد مشخص– در زمان و مكان مشخص– بدون اعمال نظر خبرنگار شكل مي گيرد و وظيفه آن انتقال جزئيات– تا حد امكان– در چارچوب محدوديتهاي زماني و مكاني است. «خبر محض» بخش اعظم توليد تحريريه هاي مطبوعات و مطالب صفحة اول روزنامه ها را تشكيل مي دهد.
خبر گزاريهاي بزرگ بين المللي يعني آسوشيتدپرس (AP )، يونايتدپرس اينتر نشنال (UPI)، فرانس پرس (AFP) ورويتر (REUTER) مدعي هستندكه همه خبرهايي كه ا زسوي آنها مخابره مي شوند خبر محض هستند.
بنابراين، تنظيم خبر محض كاري مهم و جدي است و از آنجا كه بحش اصلي مطالب روزنامه ها را خبرهاي محض تشكيل مي دهند، اين نوع خبر ها بايد سادگي و وضوح تمام تهيه شوند. پرهيز از لفاظي و حاشيه روي در تنظيم اين نوع ازخبرها، پايه و اساس كار را تشكيل مي دهد. اما در عين حال نبايد اطلاعات لازم و ضروري را به پاي اختصار و ايجاز خبري، قرباني كرد. بايد خبر را مثل يك ارگانيسم انساني تلقي كرد وگوشت و اسكلت را با هم ارائه نمود. پس بنابراين وقتي كه خبر محض مي نويسيم، بايد به فكر ساخت خوب و مناسب آن باشيم وآداب ويژه اي رابرا ي نيل به اين مقصود به جا آوريم؛ و اين ممكن نخواهد بود مگر آنكه از يك هنجار طبيعي پيروي شود. دستيابي به اين هنجار طبيعي بسيار ساده است؛ مشروط به اينكه به نحوة خبردهي مردم به يكديگر توجه شود. مردم بهترين خبر نگاران هستند، كوتاه، مختصر و مفيد خبر مي دهند وقتي كه مردم به يكديگر خبر مي دهند اصل مطلب رابدون حاشيه روي درهمان ابتدا مطرح مي كنند وبعد جزئيات ضروري را بيان مي نمايند به ديگر سخن، مي توان گفت كه مردم جالب ترين بخش خبر را ابتدا و اطلاعات تكميلي را در مرحله دوم ارائه مي كنند. به هنگام خبردهي هرگز ابتدا به پيشينة خبر و به پيش زمينه هاي آن نمي پردازند.
همين هنجار طبيعي خبردهي مردم، هيمشه بايد الگوي خبر نويسي خبر نگاران در زمنيه ارائه خبرهاي محض باشد: حركت از جالب ترين بخش خبر به سوي كم جاذبه ترين بخش آن. خبري که با اين سياق ساخته و پرداخته مي شود از سبک معروف به سبک هرم وارونه استفاده کرده است.
سبك هرم وارونه
درسبك هرم وارونه قاعدة هرم حاوي جذابترين ، ودر بسياري از مواقع، حاوي مهمترين بخش خبر (به شكل نگاه كنيد) است و نوك آن _ بخش انتهايي _ حاوي بي اهميت ترين بخشهاي ماجراست.
در واقع درسبك هرم وارونه مطالب با توجه به ميزان اهميت آنها از بالا به پايين تنظيم مي شوند.
گفتني است كه تعيين چگونگي پاگرفتن اين سبك خبرنويسي يك علت تاريخي مطرح مي كنند گفته مي شود كه اختراع تلگراف بيشترين تأثير را بر شكل گيري و تكوين سبك هرم وارونه گذاشت. پس از كشف تلگراف، روزنامه نگاران و به ويژه روزنامه نگاران آمريكايي، هنگام بروز جنگ داخلي درآمريكا به هنگام مخابرة خبر از ترس قطع ارتباط تلگرافي اصل مطلب را ابتدا مخابره مي كردند وسپس اگر ارتباط قطع نمي شد، ساير جزئيات خبر را مخابره مي نمودند.
در هر حال، همانگونه كه گفته شد، پاراگراف اول (ليد) در سبك هرم وارونه اصلي ترين بخش مطلب را در خود جا مي دهد و ساير پاراگرافها به ترتيب اهميت به دنبال پاراگراف اول مي آيند. اين توالي و چيدن مضامين و به عبارت بهتر طبقه بندي مضامين، در عين حفظ رابطه منطقي ميان اجزاي خبر بايد از مهمترين و اصلي ترين اجزاي اطلاعات به طرف بي اهميت ترين بخشهاي مطلب صورت پذيرد.
تأکيد اين نكته ضرور ي است كه: سبك هرم وارونه عمدتاً به دو منظور مورد استفاده قرار مي گيرد و مقبوليت دارد:
شيوة طبيعي نقل وقايع؛ چنانكه مردم درخبر دهي به يكديگر از همين شيوه وسياق پيروي مي كنند.
مشخص شدن سريع تكليف خواننده با متن: خواننده به محض خواندن پاراگراف نخست، اگر تمايلي به خواندن موضوع حس كند، بقيه مطلب را خواهد خواند و به اين ترتيب وقت او تلف نخواهد شد.
سبك هر م وارونه علاوه بر مزاياي فوق دو مزيت ديگر هم دارد:
الف- چونكه اصل مطلب درپاراگراف اول (ليد) مي آيد كار تيتر زدن هم آسان مي شود؛
ب- اگر به دليل تراكم مطلب قرار باشد كه از متن خبر كاسته شود، حذف پاراگرافهاي بعد كه حاوي مطالب بي اهميت تر هستند، امكان پذير است. مزيت ديگر سبك هرم وارونه اين است كه به سبب اختصار و ايجازي كه دارد، جاي كمتري در روزنامه مي گيرد و به اين ترتيب جا براي ساير خبرها باز مي شود و اين امر به تنوع مضموني روزنامه كمك مي كند ضمن اينكه خبرهاي بلند و طولاني اساساً خوانندگان كمتري دارند. در ميان روزنامه نگاران اين يك اصل پذيرفته شده است كه افزايش پاراگرافها با تعداد خوانندگان دقيقاً رابطه معكوس دارد يعني كه هر چه تعداد پاراگرافها بيشتر شود خوانندگان آن كمتر خواهند شد.
صفحه آرايان هم از مطالبي كه با سبك هرم وارونه تنظيم مي شوند، بيشتر استقبال مي كنند زيرا كه اين اخبار هم در هنگام تراكم مطلب، قابل كوتاه شدن هستند و هم به زيبايي صفحات كمك مي كنند هر چند كه بستن صفحات با خبر هاي كوچك براي صفحه آرايان دشورا تر است.
شايان ذكر است كه سبك هرم وارونه به رغم همة مزاياي آشكاري كه دارد، داراي معايبي نيز هست.
معايب سبك هرم وارونه:
ضعفهاي سبك هرم وارونه به قرا رزير هستند:
٭ خبر نگار به خاطر قدرت مانووري كه اين سبك از نظر جابه جايي عناصر خبري به او مي دهد، قادر به اعمال نظر مي شود؛
٭ خواننده چونكه اصل مطلب رادر پاراگراف نخستين خبر، خوانده است، ممكن است كه از مطالعة بقية خبر منصرف شود؛
٭ آنچه در پارگراف اول ( ليد) آمده است، دوباره درخبر تكرار مي شود.
كاربرد سبك هر م وارونه:
روزنامه نگاران از سبك هرم وارونه براي تنظيم خبر هاي مربوط به سمينارها، سخنرانيها و اخبار روزمره بهره مي گيرند.
متأسفانه برخي از خبرنگاران در هنگا م مصاحبه، ناخودآگاه سؤالات خود را به همان شيوه كه در سبك هرم وارونه مرسو م است مطرح مي كنند، يعني مهمترين سؤالها را در همان آغاز مصاحبه مي پرسند، در حالي كه اين شيوه باعث مي شود كه حركت و سمت و سوي مصاحبه به سوي يك مصاحبه بسته برود و مصاحبه شونده از همان آغاز گفت وگو با گارد بسته شروع كند و تا انتها اين وضعيت نامطلوب را حفظ نمايد. مطلوب اين است كه مصاحبه گر با سوالات معمولي و نه چندان مهم، مصاحبه شونده را به اصطلاح گرم كند. و در عين حساس نكردن او، به تدريج پرسشهاي كليدي خود را مطرح سازد. طبعاً نكاتي كه به آنها اشاره شد و در مصاحبه ها ي اختصاصي كاربرد دارند و در مصاحبه هاي عمومي و كنفرانسهاي مطبوعاتي بايد اصلي ترين پرسشها را به دليل كمبود وقت و نيز پيشگيري از طرح آنها به وسيلة خبرنگاران روزنامه هاي رقيب، در ابتدا مطرح ساخت.
(نمونه سبك هرم وارونه)
تقاضا براي نفت اوپك در سه ماهه دوم سال ميلادي جاري صد هزار بشكه در روز كاهش خواهد يافت.
بر اساس تازه ترين گزارش دبيرخانه اوپك، در حالي كه تقاضاي جهاني براي نفت در سه ماهه اول سال جاري با صد هزار بشكه افزايش به 55/65 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد، درخواست براي نفت اوپک کاهش خواهد يافت و به سطح 3/23 ميليون شبکه در روز مي رسد.
به اين ترتيب روند كاهش سهم اوپك از بازار جهاني آنچنان ادامه خواهد يافت. ميانگين تقاضا براي نفت خام اوپك در سال جاري 62/24 ميليون بشكه در روز پيش بيني شده است كه از ميانگين سال گذشته كمتر است.
همچنين دبير خانه اوپك در مورد تقاضاي جهاني نفت در سال جاري پيش بيني هايي كرده است.
سبك تاريخي
در سبك تاريخي برخلاف سبك هرم وارونه مطالب به همان صورتي كه به لحاظ زماني تحقق يافته اند و در قالب خبر ارائه مي شوند. در اين سبك، روزنامه نگار به داوري نمي پردازد و كاري به اين ندارد كه كدام خبر يا بخش ماجرا مهم تر است تا آن را در پاراگراف نخست (ليد) خبر ارائه كند. بنابراين در سبك تاريخي تا حدود زيادي از اعمال نظر خبرنگار جلوگيري مي شود و برخلاف سبك هرم وارونه، مطلب به طرزي كامل تر ارائه مي گردد. البته سبك تاريخي هم ليد خاص خود را دارد كه به صورت مقدمه بر تارك خبر قرار مي گيرد اما به اين دليل نمي توان آنرا ليد ناميد كه بيش از حد كلي است و موارد كلي خبر را بيان مي كند.
نكته مهم درخور ذكر اين است كه در اين سبك اين مهم نيست كه شما در كار تبديل چه مطلبي به خبر هستيد، بلكه مهم اين است كه از رهنمودهاي مقبول و متداول استفاده كنيد و اين موضوع با پيروي از فرمول فرق مي كند در خبرنويسي بايد همواره به فرمول با ديده ترديد نگريسته شود زيرا كه پيروي از فرمول، خلاقيت و نوآوري را به نابودي مي كشاند من مي خواهم اين نكته را ولو آنكه مخالفان بسيار هم داشته باشد- متذكر شوم كه اين درست است كه همة سبكهاي خبرنويسي كاركردهاي پذيرفته شده اي دارند اما با رشد روزافزون توان خبري راديوها و قدرت تصويري تلویزيون ها و با توجه به اين نكته كه اصلاً تصوير دارد جاي واژه را مي گيرد- ولو فعلاً به شكل گرافيك خبري،- و با توجه به اينكه چه بخواهيم چه نخواهيم وارد دوران ارائة «ساندويچي» و «مينياتوري» مسائل شده ايم، يك روزنامه نگار حرفه اي علاوه بر شناخت سبكهاي گوناگون خبري بايد از خلاقيت و نوآوري با استفاده از يافته هاي زبان شناسي، سينما، موسيقي و شعر غفلت نكند و صورتهاي متراكم را برگزيند و به ويژه هرگاه قرار باشد كه درام به توليد قدرت ببخشد، اين امر بيشتر مصداق مي يابد.
پس پيش از توضيح سبك تاريخي به همراه ليد مروري اجمالي بر«سبك تاريخي» و مسائل وابسته به آن سبكي كه صرفاً براي تهيه گزارشها مقالات تحقيقي و پوشش خبرهاي جلسات رسمي (صورت جلسه ها) بكار مي رود، ضرورت دارد.
معايب سبك تاريخي
گفتيم كه در سبك تاريخي از اعما ل نظر خبر نگار نشان عمده اي به چشم نمي خورد و معايبي دارد:
بايد دقت بيشتري را در مقايسه با سبك هرم وارونه، وقف خواندن خبر يا متني كرد كه به اين شيوه تهيه شده است؛
خواننده را خسته مي كند، چونكه طولاني است ولذا امكان ترغيب خواننده به خواندن ادامه مطلب كم مي شود ؛
به خاطر طولاني بودن مشكل تراكم مطلب، همواره وجود خواهد داشت؛
صفحه بندي و تهيه ماكت در شيوة سبك تاريخي دشوارتر از سبك هرم وارونه است.
سبك تاريخي به همراه ليد
اين سبك، همانگونه كه نام آن گواهي مي دهد، تلفيقي از دو سبك هرم وارونه و سبك تاريخي است و خاص پوشش دادن به خبرهاي شهري و حادثه اي براي اينكه تصويري از سبك تاريخي به همراه ليد در ذهن پيدا كنيم، بهتر است بگوييم كه اگر شكل سبك تاريخي- كه در آن مطلب از نقطه اي كه شروع مي شود به ترتيب زمان وقوع ارائه مي شود – به صورت زير باشد:
سبك تاريخي به همراه ليد مي تواند آميزه اي از شكل فوق به علاوة يك ليد باشديعني به اين صورت:
سبك تاريخي به همراه ليد در ميان روزنامه نگاران و به ويژه وقتي كساني كه رويدادهاي شهري و خبرهاي حوادث را پوشش مي دهند از جذابيت بسيار بالا برخورداراست.
سبك تاريخي به همراه ليد در بسياري از مواقع به ويژه وقتي كه از يك بلوغ مضموني و ساختاري برخوردار شود، شانه به شانه داستان مي زند: انتريگ دارد تضاد مي آفريند، راوي دارد زاويه ديد دارد فراز و فرود دارد ريتم يا آهنگ، رِنگ يا نواخت، ميزانسن يا صحنه پردازي، فضا، رنگ و…
خلاصه هر فن و تجربه اي را در خود حل مي كند تا به ساخت درام هر چه نزديكتر شود.
روزنامه نگاران حرفه اي در سبك تاريخي به همراه ليد از هر تكنيكي (برگرفته از نقاشي، سينما، داستان نويسي و…) براي افزودن به كشش دراماتيك اين ساخت بهره مي گيرند. در اين سبك اصل ماجرا به صورت ليد ارائه مي گردد و سپس با فضا سازي، به تبيين ماجرا پرداخته مي شود.
خبر نگاري كه عضو سرويس حوادث روزنامه است بايد به خاطرداشته باشد كه خبري كه او در مورد يك حادثه به خواننده مي دهد با مثلاً گزارش افسر نگهبان كلانتري به مافوق خود فرق دارد. هر دو يك واقعه را گزارش مي كنند. اما آنچه باعث تفاوت گزارش خبرنگار با گزارش افسر نگهبان مي شود، همان ساخت دراماتيك خبر است كه سبك تاريخي به همراه ليد ظرف آن است.
بديهي است كه از سبكها فقط بايد به عنوان پاية كار بهر ه گرفت و هرگز نبايد از چاشني نجات بخش و پويايي دهندة خلاقيت و نوآوري غافل شد و اين عناصر از دهه 1960 به بعد در روزنامه نگاري نوين ( New Journalism ) مورد توجه قرار گرفتند. در اين نوع از روزنامه نگاري كه آن را ابتدا مجله اسكوآير آمريكا باب كرد و تام ولف روزنامه نگار نيز نظريه ها و آراي مربوط به آن را تدوين نمود، از فنون و شگردهاي داستاني براي بيان رويدادهاي عيني بهره گرفته مي شود و در اصل آميز ه اي است از واقعيت عيني روزنامه نگاري و واقعيت ذهني داستان نويسي. در اين مكتب ژورناليستي، خبرنگار بر شخصيتهاي سوژه ها، جزئيات نمادين، گفت و شنود يا ديالوگ، مونولوگ يا تك گويي و توصيف صحنه ها متمركز مي شود و از همة آنها در كار فضاسازي بهره مي گيرد شايد يكي از علل اصلي اقبال نسبت به آثار گابريل گارسييا ماركز، دقيقاً همين تجارب ژورناليسي او با تجارب رمان نويسي وي باشد، و اين يعني همان تلفيق واقعيت عيني روزنامه نگاري با واقعيت ذهني داستان نويسي.
بنابراين به تكرار و تأکيد بايد گفت كه نبايد از عرضه نگرشهاي غيرمعمول، و از ورود بديع به سوژه، هراسي به خود راه داد- البته همة اين تجارب را بايد پس از فراگير ي كامل سبكها و كاربرد آنها به كار گرفت- و به ويژه در پرداختن به سوژ ه هاي پرکُنش، و به قول سينما گرها در پرداختن به سوژه هاي اكشن دار (Action story) بايد از شيوه هاي مذکور استفاده كرد. بايد ليد را نوشت و كار فضاسازي ماجرا را با شجاعت دنبال كرد، سبك تاريخي به همراه ليد چيزي غير از اين اقتضا نمي كند.
(نمونه سبك تاريخي به همراه ليد)
ليد : جرقة كاربيت جوشكاري ،كارخانه بزرگ توليدي حوله و پارچه مخملي رشت را شعله ور كرد و يكصد ميليون تومان زيان به بارآورد. شش ايستگاه آتش را مهار كردند.
كارگري درمحوطه انبار ضايعات كارخانه «پوشش» رشت مشغول جوشكاري بود غافل از اين كه كمانه آتش از نقطه جوش كه به اطراف پراكنده مي شد، آن سوتر به تل پارچه هاي سرقيچي و ضايعات سرك كشيده و وسعتي را خاكستر مي كند كارگر جوشكار كه در جوش و خروش كار بود سرانجام از هُرم آتش متوجه بروز حادثه شد و ابزار كار و آتش را رها كرد و استمداد طلبيد.
سبک تاريخي زبانه هاي آتش چه نرم و سهل روي انبوه پارچه ها و نخ ها سريد و هر لحظه در گستره انبار و مجموعة كارخانه پيشروي كرد. مسئولان و كارگران دست از كار كشيده و با هر وسيله اي كه در دسترس بود به اطفاي حريق پرداختند. اما امواج تهديدگر آتش هر لحظه فزون تر بر هم سوار مي شدند آتش نشانان صومعه سرا، خمام، سنگر و آستانة اشرفيه وارد عمل شدند و توانستند پس از چند ساعت حريق را خاموش كنند. زيان مالي اين حادثه حدود يك ميليارد ريال تخمين زده شده است. اين كارخانه با حدود سه هزار كارگر و كارمند از بزرگ ترين واحد هاي توليدي گيلان محسوب مي شد.
سبك پايان شگفت انگيز
سبك پايان شگفت انگيز از سبكهاي شيرين خبرنويسي است در اين سبك قفل ماجرا در پايان خبر باز مي شود و خواننده را شگفت زده مي كند طبعاً اين سبك به اين دليل پا به عرصة ادبيات روزنامه نگاري گذاشته است كه به نياز نوجويي خواننده پاسخ دهد. البته اين سبك نمي تواند براي ارائه هر خبري مورد استفاده قرار گيرد. سبك پايان شگفت انگيز بيشتر در خور رويدادهايي است كه خود از چاشني شگفتي و ندرت برخوردارند و روزنامه نگار براي آنكه اين چاشني راكاملاً كارساز كند، از اين سبك بهره مي جويد. توصيه مي شود كه نبايد سعي شود كه رويدادهاي طولاني در قالب اين سبك عرضه گردند. براي اين كار سبك تاريخي به همراه ليد، كه به آن پرداختيم، فرصتهاي بيشتري را در اختيار نويسنده قرار مي دهد. در سبك پايان شگفت انگيز، هم مي توان از ايجاز سبك هرم وارونه و هم از فضاسازي خاص سبك تاريخي به همراه ليد بهره برد. بياييم يك ماجراي فرضي را در دو سبك ارائه كنيم. اين ماجراي فرضي، كه سوژه اي عجيب دارد، در تنظيم اول به سبك هرم وارونه است، عملاً قرباني نگارش شده است، اما در تنظيم دوم كه به سبك پايان شگفت انگيز ارائه شده، كاملاً جذاب وشيرين است، زيرا كه ماجرا، مناسب همين سبك پايان شگفت انگيز بوده است.
تنظيم به سبك هرم وارونه:
«جورج» پسر 18 ماهة آقاي «آرتوراسميت» شهردار بيرمنگام از يك حادثه عجيب جان سالم به در برد.
جورج در اتوميبل پدرش در بالاي يك تپه نشسته بود كه ناگهان در پي يك بازيگوشي دندة اتومبيل را خلاص كرد، اتومبيل به پايين تپه سرازير شد و به شدت به اتومبيل ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي اسميت كه در صندلي عقب اتومبيل خودش در حال خوردن ساندويچ بود، جراحت ناچيزي برداشت. ضمناً پليس كه كمي بعد به صحنة حادثه رسيد، آقاي اسميت را مجبور به پرداخت غرامت كرد.
تنظيم با سبك پايان شگفت انگيز:
حالا همان خبر را به سبك پايان شگفت انگيز ارائه مي كنيم و مي بينيم كه چقدر زنده تر و شيرين تر ارائه مي شود، چونكه عملاً مناسب سبك پايان شگفت انگيز است:
پليس تصميم گرفت راننده جواني را كه باعث يك تصادف عجيب شده بود، مجازات نكند.
«جورج » پسر «آرتور اسميت »، شهردار بيرمنگام، پشت فرما ن اتومبيل پدرش كه بر بالاي تپه اي پارك شده بود، نشسته بود، او بي آنكه قصد قبلي داشته باشد دندة اتومبيل خاموش را خلاص كرد و قبل از آنكه فرصت هيچ واكنشي پديد آيد اتومبيل از تپه سرازير شد و با ماشين ديگري كه در پايين تپه پارك شده بود به شدت برخورد كرد.
خوشبختانه در اين حادثة عجيب، هيچكس آسيب جدي نديد و فقط آقاي «اسميت» كه در صندلي عقب اتومبيل مشغول خوردن ساندويچ بود، جراحت مختصري ديد.
پليس فقط به يك دليل با اين رانندة جوان برخوردنكرد: او 18 ماهه بود.
سبك بازگشت به عقب وسبك تشريحي
اكنون در پايان تبيين چهار سبك اصلي خبرنويسي به سبك بازگشت به گذشته و سبك تشريحي مي رسيم.
در سبك بازگشت به گذشته، كه نقطة مقابل سبك تاريخي است، متن خبر با آخرين بخش رويداد شروع مي شود و سپس سابقه و پيشينة ماجرا ارائه مي گردد. سبك بازگشت به گذشته، كه براي هر نوع خبري مناسب نيست، صرفاً به كار ارائة خبرهاي نسبتاً كوتاه مي آيد و بايد مراقب بود كه مطلب به شكلي عرضه نشود كه به درك آن لطمه وارد آيد.
اما در سبك تشريحي همانطور كه واقعه را قسمت به قسمت گزارش مي كنيم براي هر بخش از خبر توضيحات كافي حاشيه اي مي دهيم. سبك تشريحي بيشتر به كار خبرهايي مي آيد كه دربارة آن ها اختلاف نظرهاي بسيار وجود دارد. از سبك تشريحي مي توان در تنظيم خبرهاي بلند و همچنين گزارش نويسي- به ويژه گزارشهاي تفصيلي- استفاده كرد.
گذارها:
در پايان بحث مربوط به سبكهاي خبرنويسي بايد به مبحث گذارها (Transitions ) نيز اشاره كرد.
استفاده از گذراها از اصلي ترين مهارتهاي خبرنويسي است. گذارها، واژه ها، عبارتها و پاراگرافهايي هستند كه استخوانبندي خبر را محكم مي كنند. گذارها، سيمان خبرها و عنصر جدانشدني آنهايند.
مهمترين گذار در خبر نويسي نحوه عبور از پاراگراف اول خبر به پاراگراف دوم خبرآن است. اگر خواننده «ماهي» است و تيتر «قلاب» صيد است، گذار به پارگراف دوم حكم كشيدن قلاب از درون آب را دارد. درحقيقت گذارها خواننده را از يك واقعيت به واقعيت ديگر، از يك زمان به زمان ديگر و از يك مكان به مكان ديگر مي كشانند.
گذارها در حقيقت حلقه هاي پيوند پاراگرافهاي خبر به يكديگر هستند اما هر اندازه كه اين گذارها طبيعي تر جلوه كنند و با حداقل جلب توجه توأم باشند، مطلوب ترخواهند بود و به همين دليل است كه همه ويراستاران، خواهان گذارهاي آرام و نامحسوس (Unobtrusive) هستند. پاره اي از گذارها رايج درخبر نويسي به قرار زير هستند.
علاوه بر اين افزون بر اين معهذا بعلاوه، اما، متعاقباً، با اين همه، بنابراين، به اين ترتيب، سپس، و، بالاخره، در همين حال، همچنين، ضمناً، شايان ذكر است، گفتني است، لازم به يادآوري است، در پايان و…
فراموش نكنيم كه به هر سبكي كه خبر را تنظيم مي نماييم، بايد از جملات و پاراگرفهاي گويا و روشن استفاده كنيم. و البته نه به خاطر اينكه خواننده كم سواد است، اصلاً چنين نيست. بلكه به دليل اينكه وظيفه داريم كه درک خواننده را آسان و راحت كنيم، وقت او را هدر ندهيم و اطلاعات بيشتري در اختيار وي بگذاريم.