چگونگی انجام مصاحبه و خصوصيات آن – یک مصاحبه خوب چگونه انجام می شود؟
يك مصاحبه از زماني كه مصاحبه گر تصميم به انجام آن مي گيرد تا زماني كه انتشار مي يابد، مراحل مختلفي را طي مي كند كه اگر هر كدام از آنها دچار ضعف، اشكال و نارسايي باشد نمي تواند محصول كار را كامل كند. نخستين كاري كه براي انجام مصاحبه صورت مي گيرد تعيين شخص و موضوع مصاحبه است كه اين كار در مطبوعات توسط دبير سرويس مربوطه، مسئولان بالاتر و يا خود خبرنگار و در راديو تلويزيون نيز عمدتاً توسط مسئولان و در پاره اي اوقات شخص خبرنگار صورت مي گيرد. وقتي موضوع مصاحبه و شخص مورد نظر براي انجام مصاحبه تعيين و هدف هاي آن ترسيم شد، مصاحبه گر اقدام به برقراري تماس با مصاحبه شونده و تعيين وقت مصاحبه مي كند. اين وقت با توافق طرفين و غالباً توسط مصاحبه شونده تعيين مي شود و از اين لحظه به بعد، مصاحبه گر به دنبال تدارك مقدمات مصاحبه مي رود. نخستين كاري كه در اين مرحله صورت مي گيرد مطالعه روي شخصيت، موقعيت و ويژگي هاي مصاحبه شونده و به طور كلي شناخت اوست. اين كار يا به وسيله تحقيق از اشخاص ديگري كه با مصاحبه شونده آشنايي نزديكي دارند و يا مطالعه مطالب و آرشيوهاي مربوطه در زمينه سابقه شخص مورد نظر، صحبت هاي قبلي او، برخوردهاي گذشته اش و …. قابل انجام است. پس از آشنايي و شناخت نسبي و تقريباً دقيق مصاحبه شونده، مصاحبه گر شروع به طرح سؤال مي كند كه اين مرحله نيز يكي از مراحل حساس هر مصاحبه است. سؤالات در وهله اول با توجه به موضوع مصاحبه و مسائل روز و مورد علاقه مردم و در مرحله بعد با در نظر گرفتن پيشينه موضوع، گفته ها و وعده و وعيدها، موضع گيري ها و نظريات قبلي او طرح مي شود اما طرح سؤال، خود داراي ويژگي هايي است كه اگر رعايت نشود ممكن است مصاحبه گر را از رسيدن به هدف اوليه باز دارد و در نهايت چيزي عايد او و مخاطبانش نشود. اين ويژگي ها عبارت است از:
1. نظم پرسش ها:
ترتيب قرار گرفتن سؤالات پشت سر هم، توالي و ارتباط آنها با هم و نقش كامل كننده اي كه هر سؤال بايد در قبال سؤال قبلي داشته باشد از جمله مسائل مهم و در خور توجه است، سؤالات معمولاً بايد از مهم ترين، روزترين و داغ ترين مسائل شروع و به كم اهميت ترين آنها ختم شود. اين كار به چند دليل بايد صورت گيرد: يكي اين كه طرح سؤال به ترتيب اهميت و گرفتن پاسخ هاي آن كار مصاحبه گر را در پياده كردن، نگارش و تنظيم مصاحبه ساده تر مي كند و به او اين امكان را مي دهدكه درصورت نبودن جا يا ضرورت خلاصه كردن مصاحبه، سؤال وجوابها را از پايين به بالاحذف كند. موضوع دوم اينكه چون مصاحبه، معمولاً با اشخاص مهم و سرشناس صورت مي گيرد و وقت آن محدود است و قاعدتاً مدت آن از پيش تعيين شده است درصورتيكه پاسخ سؤالات اوليه به درازا كشيد و بخش اعظم وقت مصاحبه را گرفت، مصاحبه گر در صورت تمام شدن وقت چيزهاي مهم را از دست نخواهد داد و دست كم سؤالات اساسي و مهم خود را مطرح كرده و پاسخ آن ها را گرفته است و مي تواند ادعا كند كه تنگي وقت باعث از دست دادن بخش مهم مصاحبه نشده است. به علاوه در مورد اين افراد، هر لحظه در حين مصاحبه ممكن است كاري ضروري پيش آيد، به جايي احضار شوند، اتفاقي بيافتد و به هر دليل مجبور به قطع مصاحبه شوند. در اين صورت اگر مصاحبه گر مهم ترين سؤالات خود را از ابتدا مطرح كرده باشد، به هر حال دستش به جايي بند است، و در صورتي كه امكان انجام مصاحبه مجدد پيش نيامد مي تواند همان قسمت از مصاحبه را براي چاپ يا پخش ارائه كند. البته طرح سؤال به ترتيب اهميت كه معمولاً بايد در همة مصاحبه ها رعايت شود، همچنان كه پيش از اين گفته شد ممكن است در پاره اي موارد به دليل ضرورت هاي خاص، حساسيت موضوع يا ترس و محافظه كاري شخص مصاحبه شونده، مقدور نباشد كه در اين موارد ابتدا بايد رابطه لازم را با مصاحبه شونده برقرار كرد، احياناً از سؤالات كم اهميت تر و يا پرسش ها و مسائل مورد علاقه او شروع كرد و به تدريج و با آرامش و تأني وارد اصل موضوع شدكه البته اين قبيل موارد معدود است. مصاحبه كننده بايدپيش بيني همه چيز را از قبول بكند وآمادگي لازم را درخود بوجود آورد. ترتيب قرار گرفتن سؤالات پشت سر هم در عين حال بايد طوري باشد كه حتي الامكان با هر سؤال موضوع بحث به كلي عوض نشود و به اصطلاح مصاحبه كننده مدام از اين شاخه به آن شاخه نپرد، زيرا اين كار هم توالي فكري مصاحبه شونده را مي گيرد و هم خود بخود از جنبه رواني او را از انجام مصاحبه ناخرسند مي سازد و به علاوه مصاحبه پس از اتمام نيز، حاوي يك سري مطالب آشفته و نامربوط خواهد بود.
البته اين مسأله بيشتردر مورد مصاحبه هاي هدايت شده صدق مي كند و در مصاحبه هاي آزاد مثل مصاحبه مطبوعاتي رهبران و مسئولان سياسي رده بالا با خبرنگاران داخلي و خارجي، حيطة طرح سؤالات وسيع تر و موضوعات آن متنوع تر است اما به هر حال درمصاحبه هاي آزاد هم معمولاً چارچوب و حدودي رعايت مي شود و مسائل، حول و حوش موضوعات مشخصي دور مي زند.
سؤالات يك مصاحبه حتي الامكان بايد به هم مربوط و كامل كننده يكديگر باشند و احياناً از دل پاسخ هاي مصاحبه شونده، سؤالات تازه اي مطرح شود و موضوعي مبهم و نارسا، رها نشود. البته طرح سؤالات از قبل يك چارچوب كلي براي در دست داشتن معيار اساسي مصاحبه است ولي طبعاً در اين چارچوب چه بسا سؤالات فرعي ديگري متناسب با پاسخ هاي مصاحبه شونده پيش مي آيد كه اهميتش كمتر از سؤالات از پيش تعيين شده نيست و گاه حتي اين پرسش و پاسخ ها، متن اصلي مصاحبه را تشكيل مي دهد. بسياري مواقع شايد نتوان عكس العمل هاي مصاحبه شونده را به درستي از پيش حدس زد. به همين دليل گاه مصاحبه كننده ناگزير مي شود از طرح پاره اي سؤالات كه قبلاً آماده ساخته صرف نظر كند و سؤالات ديگر را في الفور مطرح سازد و اين تسلط، خبرگي و هوشياري خبرنگار را مي طلبد تا حين انجام مصاحبه، جايي در نماند كه نداند مصاحبه را چگونه پيگيري و دنبال كند و اين يكي از مزاياي مصاحبه شفاهي نسبت به مصاحبه كتبي است. زيرا در مصاحبه كتبي امكان انجام چنين كارهايي نيست.
2. صراحت پرسش ها:
پرسش هاي يك مصاحبه بايد صريح، رسا و مستقيم باشد، حتي الامكان از حاشيه روي بپرهيزد و اصل موضوع را مطرح سازد چه، ابهام و گنگي در طرح سؤال، طبعاً نارسايي و گنگي در پاسخ ها را نيز به دنبال خواهد داشت، و نه تنها خواننده يا بيننده و شنونده كه خود مصاحبه كننده هم چيزي از آن دستگيرش نمي شود.
سؤالات يك مصاحبه بايد مستقيماً موضوع مورد نظر را با مصاحبه شونده در ميان بگذارد و آنچنان طرح شده باشد كه مصاحبه كننده جز پاسخ مستقيم و صريح دادن به آن چاره اي نداشته باشد و نتواند از زير بار سؤال شانه خالي كند. در چنين حالتي مصاحبه كننده يا ناگزير است پاسخهاي صريح و روشن و رسا به سؤالات بدهد ويا صريحاً بگويد كه به اين سؤال يا سؤالات پاسخ نخواهد داد و اين خود براي مخاطبان وكساني كه مصاحبه را بعدا”مي خوانند يا مي شنوند و مي بينند مبين بسياري مسائل است. بسياري اوقات ممكن است همين بي پاسخ گذاشتن يك سوال توسط مصاحبه شونده، از هر پاسخي براي خواننده و شنونده رساتر و معني دار تر باشد، همچنان كه گاه سكوت مصاحبه كننده، يك لبخند او، يا آري و نه گفتن نيشدار او هزاران معناي ناگفته در خود دارد و مخاطبان پيام به فراست آن را در مي يابند.گاه مصاحبه شونده ممكن است سؤالي ازمصاحبه كننده بكند و مصاحبه گر به جاي دادن پاسخ مشخصي كه بهانه به دست طرف بدهد پاسخ او را با سؤال ديگري بدهد كه مصاحبه شونده ناگزير از موضع گيري در قبال آن باشد.
به اصطلاح گفته مي شودكه سؤالات يك مصاحبه بايد طوري طرح شود كه راه فرار و حاشيه رفتن را به روي مصاحبه شونده ببندد و او را در جايگاهي قرار دهد كه همچنان كه توضيح داده شد ناگزير از پاسخ صريح دادن يا اصلاً پاسخ ندادن باشد. از تعارف، دادن القاب و عناوين و تملق در مصاحبه بايد به كلي پرهيز شود.
3. سؤالات ساده و مركب:
طرح سؤال مركب يعني سوالي كه در دل خود حاوي چند سؤال كوچك تر باشد كه گاه حتي اجزاي آن با هم ارتباط تنگاتنگ و نزديك نداشته باشد.اين قبيل سؤالات هم مصاحبه شونده راگيج مي كند، هم متن كامل سؤال را از يادش مي برد و هم سر رشته كار از دست هر دو طرف بيرون مي رود، در بيشتر موارد مصاحبه كننده به يكي دو جزء از سؤالات مركب بيشتر پاسخ نمي دهد و معمولاً بخشي از سؤال هميشه بي پاسخ مي ماند. اما سؤالات ساده را هم مصاحبه كننده بهتر و راحت تر مي گيرد و بدان پاسخ مي دهد و هم خواننده، موضوع را گم نمي كند و هر سؤال و جواب را در جاي خود مي خواند و به خوبي آنها را هضم و درك مي كند و در نتيجه به دنبال كردن و ادامه دادن به مطالعه مصاحبه ترغيب مي شود.
سؤالات ساده بايد هر چه ممكن است كوتاه و مختصر باشد مگر جايي كه مصاحبه كننده ناگزير باشد ابتدا مطلبي را توضيح دهد و سپس سؤال خود را مطرح كند.
در همه اين موارد همچنان كه گفته شد مطالعة قبلي مصاحبه كننده روي موضوع و داشتن اطلاع وسيع و مورد نياز درباره آن، ضرورت اساسي و عامل تعيين كننده ارزش مصاحبه است كه در جاي خود مورد بحث قرار گرفت.
4. وقت شناسي:
وقت شناسي، حاضر شدن رأس ساعت مقرر و حتي دقايقي قبل از آن در جلسه مصاحبه خود يكي از وجوه تعيين كننده شخصيت مصاحبه كننده و اهميت مصاحبه است. خبرنگار و بخصوص مصاحبه گر بايد از وقت شناس ترين افراد باشد و هرگز مصاحبه كننده را منتظر خود نگذارد.
5. زبان و بيان مصاحبه:
سؤالات حتي الامكان بايد ساده و از مسائل مورد علاقه و مبتلا به مردم نشئت گرفته باشد، حتي در مصاحبه هاي علمي و تخصصي نيز، بايد زبان پرسش و پاسخ، زبان مردم و همه فهم باشد، در غير اين صورت مصاحبه فقط براي افراد خاص و معدودي قابل استفاده خواهد بود.
متن مصاحبه تا حد امكان بايد كوتاه، فشرده و پر محتوا باشد و حوصله خواننده را در نظر بگيرد و نه تنها او را خسته نسازد كه عطش او را براي بيشتر خواندن و بيشتر دانستن افزون كند، توضيحات اضافي، وجود حشو و زوايد و توضيح واضحات دادن در مصاحبه به خستگي و كسالت خواننده منجر مي شود اما به كار گرفتن اصطلاحات يا استعاره ها و صنايعي كه القا كنندة هر چه بهتر و بيشتر مفهوم و فضاي مصاحبه و شناسانندة شخص مصاحبه شونده باشد، خواننده را راضي و خرسند مي سازد.