گزارش چیست و گزارشگر کیست؟
تعريفي كه درباره گزارش شده اين است كه ((گزارش يا رپرتاژ، بيان توصيفي و تصويري يك واقعه يا موضوع است)).
يا گفته مي شود: ((گزارش: تلفيق ((خبر)) و ((تحقيق)) است، به اضافه بازسازي هنرمندانه صحنه ها، موضوعات، حوادث و واقعيات مهم زندگي اجتماعي)) كه بخش اخير يعني بازسازي و واقعيات مهم اجتماعي بيشتر در مورد گزارش هاي تحقيقي (گزارش هاي روز) صدق مي كند.
بر همين اساس، گزارشگر، كسي است كه حواس خود را به خواننده، شنونده و بيننده قرض مي دهد، اين ها تعارف خلاصه و كوتاهي است كه بخش هاي مختلف آن بايد تفكيك شود و درباره هر كدام با تفصيل بيشتري توضيح داده شود.
گزارش براي تكميل و افزودن بر اطلاعات خواننده تهيه مي شود و گزارشگر بيشتر به بيان ((نحوه)) و ((علت)) جريان واقعه مي پردازد چرا كه او در واقع نماينده مخاطبان خود است و بايد به صورت ناظري هشيار عمل كند.
گزارش را مي توان كاملترين كار روزنامه نگاري دانست، چرا كه مجموعه عناصر روزنامه نگاري را در خود دارد.
در گزارش، خبر هست، مصاحبه هست، هنر مقاله نويسي به نوعي هست، ديد و شم خبري و دانش و اطلاعات اجتماعي نويسنده، شرط است، روش تحقيق كه يكي از دروس مهم رشته روزنامه نگاري است در آن كاربرد پيدا مي كند و دست آخر توانايي نويسنده در نوشتن و تنظيم مطلب، تسلط او بر نثر و نگارش فارسي، ساده نويسي، پرهيز از آشفتگي و نيز داشتن نظم فكري اهميت پيدا مي كند.
اگر يك عنصر روزنامه نگاري و يكي از مهمترين عناصر آن خبر است، مصاحبه، بعد ديگر آن، مقاله و …ابعاد ديگر آن، گزارش مجموعه اي از همه اين ها را در خود دارد. گزارشگر در مرحله اول بايد خبرنگار خوبي باشد، مصاحبه گر و محقق خوبي باشد، در عين حال تحقيق نه در حد تحقيقات علمي چون ماهيت تحقيقات علمي متفاوت است تحقيق در روزنامه در حدي است كه گزارشگر با نمونه گيري هاي آماري آشنا باشد و موارد تعميم نمونه گيري ها را بداند و بتواند از چيزي كه به دست آورده نتيجه گيري كند. چرا كه در عين حال كه يك گزارشگر بايد يك يك ضبط صوت و دوربين عكاسي باشد بايد مفسر و تحليل گر خوبي هم باشد بايد بتواند از مجموعه اطلاعات به دست آمده نتيجه گيري كند.
اگر آماري دارد از آن به صورت خام استفاده نكند، چرا كه آمار خام معمولاً چيزي عايد خواننده نمي كند. اين آمار وقتي ارزش پيدا مي كند كه روي آن كار شود و نتيجه گيري به عمل آيد.
در عين حال آمار در گزارش نبايد آن قدر زياد باشد كه به جاي كمك به تفهيم مطلب، خواننده را گيج و سرگردان كند و باعث ابهام گزارش شود. مبناي استفاده از آمار بايد مبناي درستي باشد و در عين حال، آمار بايد امكان مقايسه را به خواننده بدهد. در مورد درست بودن مبناي آماري در گزارش، مثالي قابل ذكر است. فرض كنيم آماري درباره ميزان طلاق و مراجعه به دادگاه ها نداشته باشيم. اگر به اين آمار به صورت مجرد نگاه كنيم و فقط تعداد طلاق ها را مثلاً در سال 81 با سال هاي قبل از آن مقايسه كنيم مي بينيم كه آمار عددي طلاق افزايش پيدا كرده و اگر بخواهيم در گزارش عيناً از اين آمار استفاده كنيم بايد بنويسيم كه (موارد منجر به طلاق مثلا” 40 درصد بالا رفته) و در نتيجه از زاويه غلطي به گزارش نگاه خواهيم كرد كه تا آخر ما را به بيراهه مي برد و اطلاعات نادرستي را به خواننده ارائه خواهيم كرد. اما وقتي همين ارقام را با ميزان افزايش جمعيت و افزايش ازدواج مقايسه كنيم و افزايش احتمالي آمار طلاق را با توجه به ميزان ازدواج در نظر بگيريم شايد به اين نتيجه برسيم كه نسبت به افزايش ميزان ازدواج در جامعه، آمار طلاق بالا نرفته و افزايشي مشهود نيست.
همچنين اگر مي خواهيم آماري از ميزان توليد برق نيروگاه هاي كشور، ميزان مصرف، فاصله اين دو با هم، و …در گزارش داشته باشيم، واحدهاي ارائه شده بايد قابل فهم و درك براي خوانندگان عادي روزنامه باشد و خواننده بداند كه احداث يك نيروگاه جديد كه در بارنامه است چقدر به توليد برق اضافه مي كند و اين ميزان مثلاً مصرف چند خانوار، چند شهر با چه خصوصياتي و يا چند كارخانه و … است.
بنابراين ضمن اين كه آمار يكي از اركان هر گزارش است، كار گزارشگر تنها ذكر آمار نيست، بلكه كار كردن روي آن و استخراج نتايجي است كه شايد يك خواننده عادي روزنامه امكانش را نداشته باشد.