ليد نويسي، ضد مقدمه نويسی (در گزارش)
وقتي صحبت از ليدنويسي پيش مي آيد بسياري، آن را با مقدمه نويسي اشتباه مي گيرند و فكر مي كنند كه ليد، همان مقدمه به مفهوم انشايي آن است. ليد اصلا” مقدمه به اين مفهوم نيست بلكه درست ضد آن است. مقدمه در واقع دور كردن خواننده از اصل و اوج موضوع است. در حالي كه ليد برعكس، دستش را گرفتن و از اوج شروع كردن است. بيشتر اوقات، مقدمه نوعي تعارف و تبليغات است يا با هدف تعالي دادن فكري نوشته مي شود كه كاربردهاي خود را از دست داده و منسوخ شده است و مقدمه مي خواهد كه آن را دوباره عرضه كند. در مجموع، روزنامه هيچ جايش جز در موارد بسيار استثنايي و گزارش بخصوص جاي مقدمه چيني و مقدمه نويسي ندارد.
مقدمه چيني دو حالت دارد. يا از سر ناتواني نويسنده در بيان مستقيم و منسجم و زيباي آنچه به دست آورده ناشي مي شود يا موقعي استفاده مي شود كه نويسنده مي خواهد از واقعيت فرار كند. شق اخير، وقتي كاربرد پيدا مي كند كه نويسنده به دلايل مختلف از جمله برخي محدوديت ها نمي تواند حرفي را مستقيم و بي لفافه بزند و ناگزير است يك سري زمينه هاي قبلي بدهد تا بتواند در خلال آن، حرف اصلي را بزند.
ليد داغ ترين و حساس ترين بخش گزارش و به اصطلاح شيرجه رفتن به وسط موضوع است يعني بايد بدون هر گونه حشو و زايده اي خواننده را با عصاره و چكيده گزارش آشنا كند. از ليد، مطلبي حساس تر و گيراتر و پر جاذبه نبايد در گزارش داشته باشيم. با مقدمه چيني، خواننده بايد وقت زيادي صرف كند تا به اصل موضوع برسد و بفهمد كه گزارش چه مي خواهد بگويد و اين، خواننده را سرگردان كردن است و اغلب اوقات او را از مطالعه گزارش منصرف مي كند.
شايد يكي از ميراث هاي نابابي كه از درس انشاء در دبيرستان وارد مطبوعات و حتي راديو و تلويزيون شده همين مقدمه نويسي است. چرا كه در مدارس گفته مي شد، انشاي خوب انشايي است كه مقدمه، متن و نتيجه داشته باشد، و مقدمه هميشه مقداري حرافي بود. يك مقدار كلمات زيبا را رديف كردن بود.