روزنامه نگار کیست ؟

0 Comments

 

روزنامه نگار چه کسی است؟

آدم هاي بسیاری درگوشه وكنار دنيا هستند كه گاه و بي گاه مطلبي مي نويسند، چند تكّه خبر از اين طرف وآن طرف مي فرستند و خودشان را روزنامه نگارمي خوانند،آيا واقعا اينها روزنامه نگارند؟ اگر اين ها روزنامه نگارند چگونه مي توان آنها را از افرادِ حرفه اي به طور منظّم براي روزنامه ها و مجله ها و ارگان هايِ داخلي كار مي كنند،جدا كرد؟ حال بگذريم از آن عده اي كه براي راديو و تلويزيون مطلب خبر تهيه مي كنند. پس واقعاً چه چيز يك روزنامه نگار را مي سازد؟
روزنامه نگار حرفه اي را به راحتي مي توان شناخت او در استخدام يك روزنامه است، براي روزنامه اش گزارش تهيه مي كند يا ممكن است مقاله يا سرمقاله بنويسد. يا به تصحيح مطالب بپردازد،يك روزنامه نگار حرفه اي با نام هاي مختلفي شناخته مي شود: گزارشگر، مقاله نويس، خبرنگار ويژه، مسئول تنظيم خبر، معاون سردبير، مسئول بخش ورزش، مسئول اخبار شهري، مسئول بخش تجاري، دبيرِ اخبار عمومي وسردبير،دامنه كارهايي كه او انجام مي دهد به وسعت دنياي پيرامون اوست او در مورد هر چيزي كه جنبۀ خبري داشته باشد، گزارش تهيه مي كند؛ خواه در مورد جرم و جنايت، نظم و قانون، برنامه هاي سياسي، دادگاه ها، قوة مجريه وقوة مقننه باشد، و خواه دربارة مردم، مُد، هنر، موسيقي، نمايش، ادبيات و غيره. كار روزنامه نگار بيش از اينهاست. او نوشته هاي ديگران را تصحيح مي كند، اخبار را تفسير و انتقاد وجمع بندي مي كند. قبل از هر چيز روزنامه نگاري، برای كسي كه آموزش هاي لازم و تخصصي را در زمينۀ كار پيچيدۀ انتشار يك روزنامه ديده است،شغل محسوب مي شود،و اين در مورد آماتورها مطرح نيست. روزگاري بود كه مي گفتتد روزنامه نگار به طور مادرزاد روزنامه نگار است ،چنين نيست كه يك نفر را به مدرسۀ روزنامه نگاري بفرستند و او در پايان روزنامه نگارشود. مهاتماگاندي،هيچگاه قدم به مدرسۀ روزنامه نگاري نگذاشت؛ اما درآن روزگار، وضع فرق مي كرد. هركسي با مقداري ذوق و قريحۀ طبیعی مي توانست خودش را روزنامه نگار معرفي كند. يك ماشين چاپ بخرد، يا كرايه كند تا روزنامه اي چاپ کند؛ اما امروزه وضع كاملاً فرق مي كند،كار پيچيدتر شده است. و بي شك، حتي همان افرادي كه مادرزادي روزنامه نگار هستند، اگر دوره هاي تخصصي روزنامه نگاري را طي كنند، خيلي بهتر از ديگران خواهند بود.
درهندوستان، اولين مركز آموزش روزنامه نگاري، در دانشکدة هنر دانشگاه ملّي مدرس درسال 1920 تأسيس شد. موضوعات درسي عبارت بود از: تاريخ روزنامه نگاري، قانونهاي مطبوعات، سرمقاله نويسي، و مديريت روزنامه .
صادقانه بايد بگوييم كه براي روزنامه نگار خوب بودن،ديدنِ آموزشهاي تخصصي كافي و صحيح، اهميت بسزايي دارد اما، اين هشدار را هم مي دهيم كه هركسي كه مدرك روزنامه نگاري مي گيرد لزوماً روزنامه نگار نيست.

حا ل به سؤال بعدي مي رسيم: چه چيز يك روزنامه نگار را مي سازد؟ براي اين سوال به تعداد رهبران و بزرگان روزنامه نگاري پاسخ وجود دارد. جيمز رستون از نيويورك تايمز، «سرحالي و زنده دلي» را اصل مي داند پل ميلر از گروه روزنامه هاي گانت در آمريكا «زرنگي و حيله گيري» را مهم مي داند. و هربرت بوركر، يكي از سردبيران معروف «روكردن حقيقت و مو از ماست كشيدن» را ويژگي اصلي روزنامه نگار مي داند.
البته، يك روزنامه نگار بايد پُر انرژي باشد و بايد بتواند حقيقت را بيرون بكشد، وحتي اگر لازم باشد از فريبكاري استفاده كند، اما اينها همه پاسخهايي جزئي هستند. روزنامه نگار شدن، احتياج به خيلي چيزهاي ديگر غير از انرژي يا علاقه به كار دارد. با وجود اين، سخنان آقاي رستون در مدرسه روزنامه نگاري كلمبيا اهميت زيادي دارد:
«من طرفدار پرو پا قرصِ تربيت و آموزشِ تخصصي روزنامه نگاران هستم. در عين حال، ما در بين روزنامه نگاران نيويورك تايمز افرادي را داريم كه چندين مدرك دانشگاهي دارند و افرادي هم هستند كه تحصيلات عاليه را بنا به دلايلي به پايان نرسانده اند… اما هر دو گروه خوب كار مي كنند. وقتي پروندة اين آدمها را ورق مي زنيم، با اين واقعيت مواجه مي شويم كه همه آنها اين كيفيت بالا – يعني سرحالي، انگيزه، زنده دلي– را دارند، حال شما هر نامي كه دوست داريد به آن بدهيد بنابراين به نظر من كاملترين و بهترين آموزشها در امور تخصصي نمي توانند يك روزنامه نگار برجسته بسازند،مگر اينكه ويژگي اصلي، يعني سرحالي وزنده دلي نيز همراه تخصص باشد»
اس. ساداناند سردبيرِ فري پرس ژورنال (Free Press Journal) نيز حرف آقاي رستون را تأييد مي كند و نمونه آن را تي. ساداناند مي داند كه هرگز به دانشگاه نرفت،اما تمامي كساني كه او را مي شناختند، اذعان داشتند كه روزنامه نگار بزرگي است. او مردي بود كاملاً سرحال، سرزنده و با انگيزه. يعني همه آن ويژگيهايي را كه آقاي رستون مي گفت، داشت. در واقع او آنچه را كه در ساداناند بود، در ديگران جست و جو مي كرد. نكته مهم در مورد چنين آدمهايي اين است كه گرچه مدرك دانشگاهي ندارند، اما نيرو وعلاقه كافي به كارشان دارند و در صورت لزوم آموزشهاي مور د نياز را براي روزنامه نگار خوب و موفق بودن مي پذيرند. در ايامِ گذشته هركسي كه انگيزة لازم را درخود مي ديد، به شغل روزنامه نگاري مي پرداخت و همزمان با كارش، آموزش هم مي ديد. آنها عمدتاً مرداني خود آموخته بودند. اما امروز، با رقابتي كه برسر كسب شغل هاي مهم وجود دارد، عاقل آن است كه قبل از گرفتن پُست، آموزشهاي لازم را ببيند.

تایپ و حروفچینی در آموزشگاه آزاد فنی و حرفه ای عامری – دوره های صنایع چاپ و فناوری اطلاعات و تکنولوژی فرهنگی – ارزش های خبری
مشهد: قاسم آباد – نبش ادیب 51 پلاک 507
09151232289
ارزش های خبری

ماهيت آموزشهای لازم برای روزنامه نگار شدن

براي آغازكار دانشجوي روزنامه نگاري بايد از نظر معلومات هنري، علمي يا تجاري نمرة خوبي بگيرد. با اين حساب احتمالاً چنين فردي مي تواند با رعايت قواعد دستور زبان، مطلب بنويسد و با ساخت جمله نيز آشناست. همچنين بهتر است دانشجويي كه در يك محيط غيرانگليسي فارغ التحصيل شده است، درسهاي تخصصي انگليسي را بگذراند تا بيشترين بهره را از مطالعات مربوط به روزنامه نگاري به زبان انگليسي ببرد، اين بدان معني نيست كه دانشجوي ناآشنا به انگليسي نمي تواند از درسهاي روزنامه نگاري بهره ببرد. اما براي كاركردن در يك روزنامه خوب و معتبر [درهند]، روزنامه نگار بايد با زبان انگليسي آشنا باشد دقت، امانت و حساسيت نسبت به اخبار، سرمايه هاي اصلي اند وقتي كه به زبان مادري درسهاي روزنامه نگاري وجود ندارد.آنگاه روزنامه نگار مشتاق تنها يك راه در پيش روي خود دارد: حضور دركلاسهاي زبان انگليسي.
آنچه كه مهم و اساسي است اين است كه روزنامه نگار بايد بتواند مطالبش را به راحتي به زباني بنويسدكه با آن مي خواهد خوانندگانش را مورد خطاب قرار دهد روزنامه نگار با واقعيتها سروكار دارد، اما واقعيتها در قالب لغتها بيان مي شوند حال به هر زبان و لهجه اي كه باشد. روزنامه نگاري كه به زبان تسلّط نداشته باشد، نمي تواند اميدي به تاثيرگذاري بر خوانندگانش داشته باشد اين نكته، اهميت تسلّط بر چند زبان را نشان مي دهد. هر چه فرد زبانهاي بيشتري بلد باشد، شانس بيشتري براي پيدا كردن شغل دارد خصوصاً كه دولتها با هم بر سرانجام كارهايشان به زبانهاي بومي و منطقه اي به رقابت مي پرداخته اند. حتي در دهه هاي 1930 و 1940و 1950، در هندوستان، گزارشگراني كه صرفاً با زبان هندي، اردو، گجراتي و مراتاني آشنايي داشتند وآن را مي فهميدند بر ديگران ارجحيت داشتند.چيزي كه درگذشته اين همه ارزش داشته مطمئناً امروزه با ارزشتر هم شده است اين را نيز بايد افزود كه روزنامه نگاري كه با زبانهاي خارجي ديگري مثل فرانسوي، آلماني، روسي يا عربي آشنا باشد، مطمئناً براي گرفتن شغلهاي خارج از كشور ازكسي كه فقط يك زبان انگليسي بداند، شانس بيشتري دارد.
آيا روزنامه نگاري يك شغل است، حرفه است، صنعت است يا تجارت؟ جالب است كه بگوييم كه روزنامه نگاري يك حرفه است، مثل حقوق يا طب يا مهندسي. اما درعين حال، صنعتي است كه بايد آموخته شود. و واي بر روزنامه نگارناشري كه از اصول مديريت بازرگاني خبر نداشته باشد! ساداناند روزنامه نگار بزرگي بود، اما تاجر خوبي نبود و آخركار هم شكست سختي خورد. مطمئناً اگر مدير بازرگاني خوبي بود، در روزنامه نگاري هم وضع بسيار بهتري مي داشت. روزنامه نگاريِ موفق، لزوماً روزنامه نگاري خوب نيست، اما روزنامه نگار ي خوب بايد روزنامه نگاري موفق هم باشد. اولين هدف روزنامه نگار، ايجاد ارتباط است و روزنامه اي كه فروش نرود، به اولين هدف خود دست نمي يابد. بنابراين، گفتن اين جمله كه «روزنامه نگاري، يك حرفه رفيع وبلند مرتبه است، نه يك صنعت يا تجارت» كمي مغرورانه است و بايد از آن حذركرد. نوشته خوب، هم سرمايه مطلوب و ارزشمندي است، وهم خوب به فروش مي رسد و مسئول تنظيم اخباري كه صفحات نشريه را خوب تنظم كند بايد هم وزنش طلا به پاي او ريخت،گفتن اينكه صفحه آرايي، يك حرفه است و نه يك هنر، برداشت غلطي است. بي شك روزنامه نگاري يك حرفه است، اما روزنامه نگاري كه خودش را به حرفه اش محدود كند به احتمال زياد خواهد فهميد كه استعدادش چندان رشك برانگيز نيست: دانشي است بي مشتري. تاريخ روزنامه نگاري پُر است از سرگذشت مرداني كه غرورشان به آنها اجازه نمي داد كه خود را دلّال و تجارت پيشه بدانند.

حرفه ای كيست؟

حرفه اي كسي است كه آموزشهاي لازم را در رشته تخصصي اش ديده است. فردي كه در دانشكدة پزشكي دورة لازم را نديده و مدرك آن را نگرفته باشد، حق طبابت ندارد. حقوقدان، حسابدار برجسته، و در برخي كشورها حتي آرايشگرها و «متخصصان زيبايي» بايد مدرك لازم راكه نشان دهندة صلاحيت آنهاست، كسب كنند. بنابراين، اگر روزنامه نگاران هم از نظر استعداد شغلي از طرف هم رديفان و همكارانشان، شناسايي كافي به دست آورند، كاري مناسب كرده اند. اما درهندوستان، به خاطر نبود يك سازمان مشخص، صرفاً در ليست حقوقي يك روزنامه بودن نشان دهنده صلاحيت داشتن روزنامه نگار است در چنين شرايطي تنها راه تشخيص حرفه اي از آماتور فهم اين نكته است كه آيا شخص مورد نظر به طور تمام وقت و فعال در روزنامه استخدام شده است يا نه. اگر چنين است با اندكي مسامحه مي توان او را فردي حرفه اي دانست. ولي روزنامه نگارِ «آزادنويس» (Free- Lance Journalist) يعني كسي كه در استخدام روزنامه نيست، ولي مرتباً در يك ستون خاص مطلب مي نويسد، فقط يك آزاد نويس است، نه يك حرفه اي.

آزاد نويسی (Free- Lance Writing)

فرهنگ لغت رندوم هاوس (The Random House Dictionary)، «آزاد نويس» را اين گونه تعريف مي كند: فردي كه به عنوان نويسنده، طراح، مجري وغيره كار مي كند، ولي از يك كارفرما يا سازمان وجاي خاص به طور منظمي حقوق نمي گيرد. مسلماً اين تعريف يا توصيف از اين واقعيت ريشه مي گيرد كه در قرون وُسطا، ماجرا جويان نظامي كه اغلب رتبه شواليه اي داشتند، براي كساني خدمت مي كردند كه پول بيشتري مي دادند. و به اصطلاح، شمشيرشان را براي كسي كه بالاترين پيشنهاد را مي داد، از نيام بر مي كشيدند.
اين واژه، امروزه به نويسندگان، طراحان و ساير كساني اطلاق مي شود كه آثارشان را به كسي كه بهترين پيشنهاد را بدهد، مي فروشند؛اينها ممكن است آماتور يا حرفه اي هايي باشند كه بازنشست شده اند اما كارشان ارزشمند و مقبول است. اما در جاهايي كه روزنامه ها خيلي خوش حساب نيستند و آزاد نويسي راه آساني براي گذران زندگي نيست. البته روزنامه نگارِ آزاد نويسي كه توانايي ارائه آثارِ قابل قبولي را داشته باشد ممكن است بتواند به صورت قراردادي كاركند، و در اين صورت، مستمرّيِ ثابتي خواهد داشت. نويسندة قراردادي بايد مجموعه مطالبي را براي سردبير تهيه كند. اگر قرار شودكه نويسنده مقاله اي را تهيه كند، سردبير اخلاقاً موظف به چاپ مقاله است آن را بپذيرد، مگر اينکه واقعاً «به درد نخور» باشد. با اين همه، سر دبير موظف نيست، اگر چه بايد دستمزد آن را بپردازد معمولاً سردبيرها مقالات وموضوعات را براي «روزمبادا» نگه مي دارند يا شرايطي را تعيين مي كنند كه به آنها حق قبول يا ردّ مطالب رسيده رامي دهد.
براي يك مبتدي، آزاد نويسي روش خوبي براي گذران زندگي نيست، آدمي كه مي خواهد آزاد نويس باشد، يا بايد به زندگي بخور و نمير اكتفا كند يا بايد امكانات مالي كافي داشته باشد تا بتواند بدون وابستگي به درآمد نويسندگي، زندگي اش را بگذراند. بسياري ازآزاد نويس ها، شغلِ ديگري دارند كه زندگي آنها ر ا تأمين مي كند.
كمتر نويسنده اي مي تواند انتظار داشته باشد كه به طور تمام وقت و موفق، به كار آزادنويسي بپردازد؛ مگر اينكه شايستگي و شهرت كامل به دست آورده باشد اغلب اوقات صلاحيت كافي نيست، بلكه بايد ديگران نيز او را صاحب صلاحيت بدانند. سرشناس بودن براي آزاد نويسان به اندازة صلاحيت داشتن مهم است امروزه، بسياري از مجله ها و روزنامه ها تعدادي آزاد نويس مشهور دارند. مثلاً نشريه ساينس تودي (علم امروز) يك كادرِ ثابت آزاد نويس دارد كه مطالب بسيار خوبي در مورد موضوعات علمي مي نويسند.
براي يك آزاد نويس، عاقلانه آن است كه در زمينه اي كه رقيب كمي دارد، متخصص شود مگر اينكه خيلي مشهور باشد. آزاد نويسي كه به اصطلاح رويِ بورس باشد، تنها خيلي زود مقام و منزلت پيدا مي كند در اين صورت، وقتي كه نويسندگانِ رسمي و تمام وقتِ روزنامه سرشان شلوغ است يا تخصص كافي ندارند، سردبيران مرتباً به اين افراد روي مي آورند و درخواست مطلب مي كنند. در پايان، مي خواهم نكته اي رابه جوان ترهايي كه مي خواهند روزنامه نگار شوند، تذكر دهم. از همان هفتۀ اوّلي كه درروزنامه مشغول به كار مي شويد، مطلبي ننويسيد كه باعث تحقيرِ سياستمداران يا سرشكستگيِ دولتمردان شود.تا وقتي كه رويِ خط بيفتيد، مدت زماني طول مي كشد تنها راه ممكن، سختكوشي و تلاش بي امان است، و قبل از هر چيز، بايد شايستگي شما به اثبات برسد. اگر در مدرسه انشايا مقالات خوبي مي نويسيد. تضميني نيست كه حتماً روزنامه نگار خوبي هم بشويد. روزنامه نگاري، با كنارِ هم گذاشتنِ جملات و عباراتِ جذاب خيلي فرق دارد.

ام.وي كاماث
ترجمه قاسم طلوع

ویرایش مهدی عامری فرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط